بعد از سال‌ها

آخرین مطالب

امکانات وب

مورچه‌ها و مورچه‌ها

مورچه‌های سیاه مورچه‌های زرد را می‌خورند . مورچه‌های سیاه کله‌ها و کَپَل‌های بزرگ دارند مثل بدنسازهای حرفه‌ای شکمهایشان شش تکه . مورچه‌های سیاه عاشق مورچه‌های بلوند می‌شوند ریزه میزه و ظریف، راه رفتنش بعد از سال‌ها...ادامه مطلب

ما را در سایت بعد از سال‌ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : darbedariha بازدید : 69 تاريخ : چهارشنبه 1 اسفند 1397 ساعت: 21:31

ما را ز خیال تو چه پروای شراب است

یک روز شاید به زودی همه‌ی ادم‌هایی را که روی نرون‌های عصبی‌ام باله می‌رقصند خواهم کشت . وانت مزدایِ پدرم را بر خواهم داشت زیرشان می‌کوبم و دانه دانه، تک تک، سلول‌های خاکستریشان را به خاک و خون خواهم کشید . آخر سر هم مرگ ِ تراژیکی برای خودم رقم می‌زنم ( بدون اصابت هیچ ضرر مالی به هیچ‌کس) شاید بروم بالای یک دیوار و مشتی شعار ِ روشن‌فکری بدهم بعد تپانچه را بچپانم توی حلقم و تتـــــــرق.

بعد از سال‌ها...

ما را در سایت بعد از سال‌ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : darbedariha بازدید : 55 تاريخ : چهارشنبه 1 اسفند 1397 ساعت: 21:31

من نیاز دارم

من نیاز به نوشتن دارم و نیاز دارم بگم که دلم نمیخواد زندگیم تبدیل به اینی که داره میشه بشه . من دوست ندارم نقشه های یه استخر کوفتی رو هر روز با استرس و بدون حتی ذره‌ای تمایل هفته ای یک بار اصلاح کنم . نیاز دارم که بگم آدم‌های دور و برم فقط به اندازه ی انگشتان یک دستم هستند که خوش‌حالم میکنند ..من نیاز دارم که بگم فکر میکنم مغزم بیشتر از اندازش کار میکنه من دلم میخواد داد بزنم ولی هیشکی صدام رو نشنوه . خیلی تیکه پاره‌ام . زیااااد

بعد از سال‌ها...

ما را در سایت بعد از سال‌ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : darbedariha بازدید : 47 تاريخ : چهارشنبه 1 اسفند 1397 ساعت: 21:31

مرغ ِ شومی پشت ِ‌دیوارِ دل‌ه

دخترک می‌رقصید . رقص روی لبه‌ي تیز و باریک حصارهای لب دیوار کار ساده‌ای نیست . یک دست یک پا، بالا پایین . می‌رقصید و می‌چرخید حالا حساب کنید هر بار با هر چرخش درد تا کجای استخوانش می‌رسید اما دخترک می‌رقصید، هیچ‌کس برایش کف نمی‌زد هیچ طرف‌دار پر و پا قرصی هم نداشت اما دانه به دانه،سر به سر نرده‌ها را می‌رقصید که بکنه به ناز دستشو دراز که یه ستاره بچکه مثه یه چیکه بارون ..

بعد از سال‌ها...

ما را در سایت بعد از سال‌ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : darbedariha بازدید : 53 تاريخ : چهارشنبه 1 اسفند 1397 ساعت: 21:31

سر کوه بلند

دماغش را بالا میکشد ، فش .. فش .. پک عمیقی به سیگار می‌زنم و فکر می‌کنم اگر من هم الان سرماخورده بودم با چه زجری دود را به نایژه‌هایم می‌فرستادم . پک بعدی را با ولع ِ بیشتری می‌زنم با این حس که نفر بع بعد از سال‌ها...ادامه مطلب

ما را در سایت بعد از سال‌ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : darbedariha بازدید : 50 تاريخ : چهارشنبه 1 اسفند 1397 ساعت: 21:31

خراج ِ مُلک ِ ری پرداختم به زلفانت

درست کردن قهوه عادت خوبیست برای بعد از ظهر‌های دل‌تنگی . وقتی هوا ابریست و حوصله‌ی هیچ هیچ هیچ کاری را نداری. یک جایی بین گاز و قابلمه‌های نارنجی و صدای نامجویی که می‌خواند " خراج ِ مُلک ِ ری پرداخت م بعد از سال‌ها...ادامه مطلب

ما را در سایت بعد از سال‌ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : darbedariha بازدید : 53 تاريخ : چهارشنبه 1 اسفند 1397 ساعت: 21:31

بغلم کن

من دوستی دارم که مرا دوست ندارد، همیشه به همه‌ی دوستانش حسادت می‌کنم و حتی اگر دستم برسد دوستانش را زنده زنده می‌خورم .

من دلم برای دوستم تنگ نمی‌شود حتی دلم نمیخواهد او را ببینم ولی اگر من دلم نمی‌خواهد هیچ کس هم حق ندارد او را ببیند.

مرا ببخش اگر تو را به شعر شکستم

بعد از سال‌ها...

ما را در سایت بعد از سال‌ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : darbedariha بازدید : 45 تاريخ : چهارشنبه 1 اسفند 1397 ساعت: 21:31

لیلی تو بزن خاطره‌ها را رو کن

به ذهنشم خطور حتی نمی‌کرد که وقتی دراز کشیده و داره شیشه ی سرد موبایل رو می‌چسبونه به پیشونیش و فقط با یه بازی بازیِ ساده دماغش بشکنه !

لحظه‌ای که گوشی موبایل با شدت از گوشه‌ی تیزش خورد به استخون دماغش تنها چیزی که احساس کرد حمله‌ی درد به تک تک سلول‌های صورتش بود انگار که عصب‌ها رو ریش ریش با نوک سوزن بکشن از صورتش بیرون .

همه‌ی اتفاق‌های زندگی همینجوری میافتن ناگهانی و یک‌هو .

بعد از سال‌ها...

ما را در سایت بعد از سال‌ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : darbedariha بازدید : 51 تاريخ : چهارشنبه 1 اسفند 1397 ساعت: 21:31

یعنی فراموشی فراموشی فراموشی

نشستم که سیگار روشن کنم که بکشم که بروم . ولی انگار یادم رفته . از جام پا میشم میرم که آب بخورم ولی یادم میره که کجا می‌خواستم برم. مینشینم میمیرم و یادم میرود که زنده بوده ام بعد از سال‌ها...

ما را در سایت بعد از سال‌ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : darbedariha بازدید : 54 تاريخ : چهارشنبه 1 اسفند 1397 ساعت: 21:31